بععععله تو یه چشم به هم زدن درسا تموم شد و داریم به ایام پر فیض امتحانات هم نزدیک میشیم،خداروشکر ترم خوبی بود و با خنده ها و شادی ها سپری شد
ولی اگه نمرات پایان ترم تو ذوقمون نزنه عالی هم میشه
فعلا دیگه میرم فرجه بخونم، تا ببینیم چی میشه
اینم از عکس یخچال پربارمون (اول ترم) که گفته بودم آخر ترمم عکسشو میذارم...

به امید اینکه بعد از برگشتن از فرجه ها دوباره پر شه
از زیبایی های باروووون گذشتیم و این روزا دیگه روزای خوش گذرونی تو روزای برفیه
چند روزی هس که مشغول برف و برف بازی هستیم واقعا خوش میگذره...
این از عکس های پارک که تو این روزا واقعا یه جور دیگه خوشگل شده...


اینم از آقا پسرای شیطون که مشغول درست کردن آدم برفی بودن با اجازه شون عکسشونو گرفتم

و اماااا برف بازی های ما تو حیاط دانشگاه و اینم از گلوله برفی که واسه شلیک ها درست میکردم...

اینم ازمینی آدم برفی دوستم که در عرض 23 ثانیه درست کرده



و من که بعد از اون همه بااازی با برف از سرما یخ زده بودم و کم از آدم برفی نداشتم




خخخخخخخخخخخ عاغا یه کلاس اموزش هنری داریم مجبور شدیم برگردیم باز به همون کار دستی های دوران بچگیمون

اینم از وضع دیشب خوابگامون
تکلیف داشتیم


اینم از مراسم سفره حضرت رقیه(س) که در دانشگاه برگزار کردیم
با تموم سادگیش حال و هوای خاصی داشت...

اینم از عکس اون روزی که رفتیم کوه نوردی
کل شهر زیر پامون بود
این عکس برام یکی از بهترین عکسایی که گرفتم...
خخخ یاد روزای سختمون افتادم ، هیچ وقت یادم نمیره که از کلاس اومدیم شرو کردیم غذا خوردن گشنه بودیمااااااااا، خوردیم و خوردیم و آخرش با این کرم کوشولوی خوشمل روبرو شدیم

و اما یه شبی نصفه شبی باز دوباره گشنمون شد...با دو نفر دیگه از دوستان پاشدیم یه چیزی بخوریم ، آقا هیییچی هم نبود از سلفم که نمیذارن نون بیاریم خوابگاه،خلاصه تو تاریکی یه دو تکه نونی پیدا کردیم از اون نونا که از خونه آورده بودیم هاااا، گشنگی هولمون کرده بود نشستیم بخوریم وسط خوردن متوجه شدیم عاغا اینا یه طعم خاص غیرقابل خوردن دارن
چراغ قوه رو که روشن کردیم با این منظره روبه رو شدیم(کپک میخوردیم تو عالم دانشجویی
)

داشتم عکس های سال پیش رو نیگا میکردم یهو چشمم افتاد به عکس هایی که تو اردوی راهیان نور گرفتیم
حال و هوام کلا عوض شد ، کاش امسال هم قسمت شه بریم






اینم از عکسایی که دوست عزیزم که تو دانشگاه فرهنگیان یه شهر دیگه مشغول به تحصیله برام فرستاده ، چون خیلی خوشم اومد با اجازه خودش گذاشتم اینجا
ببینید این گلشون چقد خوشکله

اینم از هنرنماییشون که چون آخر هفته خونه نرفتن و موندن تو خوابگاه ، هنرشون گل کرده
از عکسشم معلومه ژله ی خوشمزه ایه
جای من خالی

خخخخ اینارو ببینید
عکس گربه هاشون اونم خانوادگی
با این ژستی که گرفتن چند روز دیگه میرن تو خط سلفی گرفتن ، یه موبایل کم دارن

خخخخ امشب با دوستم به سرمون زد یکم چیز میز برداریم بریم پیکنیک و خوش گذرونی
عاغا حیاط رفتیم هوا سرد بود
کلاس ها پر بود
کتابخونه نمیشد
خلاصه بعد از نیم ساعتی گشتن پناه آوردیم به نماز خونه
فقط نمیدونم چرا هرجا میرفتیم همه نشسته بودن درس میخوندن تا مارو میدیدن یه قیافه تعجبی میگرفتن که با تعارف ما که بفرمایید شما هم سهیم شین تو شادیمون ،تعجبشون به لبخند تبدیل میشد.


