سال نو میشود...زمین نفسی دوباره میکشد...برگ ها به رنگ درمیایند.... گل ها لبخند میزنند....و پرنده های خسته برمیگردند و در این رویش سبز دوباره...من ...تو..ما...کجا ایستاده ایم...سهم ما چیست؟...نقش ما چیست؟...پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟...
زمین ،سلامت میکنیم و ابرها درودتان باد و همیشه امیدوار...سال نو مبارک


اینم از ترقه بازی مون تو حیاط خوابگاه ،البته اینجانب از مخالفان سرسخت ترقه بازی ام ولی خوب نوع بی خطرش و جهت ایجاد شادی اشکالی نداره به نظرم

دیگه بوی بهار که میاد واسه من و امثال من که عاشق طبیعتیم سختمونه بشینیم خوابگاه
امروز با دوستام رفتیم بیرون تو دل طبیعت ...


اینم از من و دوست عزیزم که خیییلی دوسش دارم و مثل من شدید طبیعت دوسته...

اینم جمع دوستای گلم و همیشه پایه...

و امااااا امکان نداره بهار ،تابستون،پاییز یا زمستون من بیرون برم و بستنی نخورده برگردم

امروز رفته بودیم بیرون
خییییلی خوش گذشت . بوی عیدم که میااااد ....همه چی یه حال و هوای دیگه داره
هنوزم مثل دوران بچگیم از اومدن عید نوروز شوق زده میشم





امروز رفته بودیم خانه ی سالمندان...
ناراحتم...
قصه ی غم انگیزیست ....
دیدن مردی که به اندازه کافی برای خودش درآمد کسب کرده ولی ....
برای وارث، خودش رو به آب نه ؛ به آتش میزنه ...آخرتی رو به دنیایی میفروشه،آبی رو به آتشی ...



همه می گویند آرزو بر جوانان گناه نیست و من می گویم بر پیران هم!
بعععععله دانشجو که باشی بعضی مواقع لازمه که وقتی فقط چند دقیقه تا شرو کلاس مونده و دلت شدییید آب پرتقال میخواد فکرتو به کار بندازی
چون یه قانونی هست که میگه اصولا وقتی عجله داری و دنبال یه چیزی میگردی شک نکن پیدا نمیشه. مثل لیوان من که همیشه هست وقتی میخوامش نیس

